کاش مثل هشت پا یا شاید بهتر بگم مثل عنکبوت هفت الی هشت تا چشم میداشتم

البته با قابلیت اینکه یه چند تاشو بتونی ببندی بعد موقعی که اون چندتا چشم باز مونده خسته شدن از اون چشم های ذخیره شده استفاده کنی !

الان من طرحی می‌خوام شروع کنم دوباره البته جدید اگر خدا بخواد :)

چشمام میگه دیگه بسه منم باید استراحت کنم

اما نمیتونم من همه اش دوست دارم چیزای جدید امتحان کنم خودمو به قولی با پروژه های جدید خفه کنم  

#حتی دوست ندارم یه ثانیه هم وقت اضافه داشته باشم ؛ واقعا اعصابم اروم تره و خب خوبیش اینه دیگه گریه نمیکنم

البته  یه فکری  برای زندگی آینده ام هم باید کنم همین جوری پیش برم عادت میکنم به پروژه داشتن و وقت نداشتن !

بعد

همون جا میگه شوهر کردنت دیگه چه مدلی بود هی به این و اون زنگ میزنی و پشت کامپیوتر و تایپ کردن مطالبت ،،، دیگه بسه خسته شدم

اصلا من نان آور خانه ام ( یاد این فیلم های قدیمی افتادم )

اگه بگه دلیل ازدواج ات چی بوده میگم :

خب معلومه دیگه شب میخوام بیرون باشم همراهم باشی یا اینکه سرکار بیای دنبالم  یا تنها نباشم برای بورسیه ام ،،، دیگه دلیل خاصی نداشته

#همونجا خفه ام می‌کنه به همین سادگی

پ.ن :تفکرات من از آینده !

راهکاری هم ندارم خوشبختانه فقط میتونم فرار کنم که نمیرم همین !!!

مثل هشت پا

مثل یه رویا

کنم ,ام ,اون ,یه ,جدید ,های ,دیگه بسه ,،،، دیگه ,هشت پا ,مثل هشت ,مطالبت ،،،

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت کار افرینی متن آهنگ | نواتکست Dayana meckansa الکامپ emohtava هر چی که بخوای سایت تخصصی کنکور ارشد برق (سراج) خرید اینترنتی مهندس کامران نخعی پایان نامه